مجموعه پاسارگاد، مجموعه ای از سازه های باستانی برجایمانده از دوران هخامنشی است که دربرگیرنده ساختمانهایی چون آرامگاه کوروش بزرگ، مسجد پاسارگاد، باغ پادشاهی پاسارگاد، کاخ دروازه، پل، کاخ بارعام، کاخ اختصاصی، دو کوشک، آبنماهای باغ شاهی، آرامگاه کمبوجیه، ساختارهای دفاعی تل تخت، کاروانسرای مظفری، محوطهٔ مقدس و تنگه بلاغی است.
دشتی که پاسارگاد در آن واقع شده، دشت مرغاب نامیده می شود. برخی از مورخان ذکر کرده اند که کوروش، با شکست آستیاگس (آستیاک)، در سال ۵۵۰ پیش از میلاد، امپراتوری ماد را سرنگون کرد. او در میدان جنگی که بر مادها پیروز شد، محلی را برای اقامت خود به عنوان پایتخت برگزید. این محل همین دشت مرغاب است. در سال ۵۲۹ پیش از میلاد، کوروش به قبایل سکاها در آسیای مرکزی (شمال شرق ایران) حمله کرد و در جنگ با ماساگتها کشته شد.
به علت عظمت سنگهای بکار رفته در مجموعههای این مکان، در دوره اسلامی، بناهایش را به سلیمان نبی نسبت دادهاند و خود پاسارگاد هم به نام مشهد امالنبی یا مشهد مادر سلیمان معروف شد.
شهر باستانی پاسارگاد، نخستین پایتخت شاهنشاهی هخامنشی است که توسط کوروش بزرگ، در سدهٔ ششم قبل از میلاد ساخته شد. پاسارگاد در دشتی بلند، به بلندای ۱۹۰۰ متر از سطح دریا، در حصار کوهستان جای گرفتهاست.
در مورد وجه تسمیه پاسارگاد، در بررسی نوشته های صاحب نظران، به طور کلی می توان چند نتیجه گرفت:
هلک معتقد است که براساس گل نبشه های تخت جمشید، صورت ایلامی واژه پاسارگاد، بدرکاتا بوده است.
در ساخت بناهای مجموعه پاسارگاد، از چهار نوع مصالح اصلی استفاده شدهاست: سنگ، آجر، خشت خام و چوب. از چوب بیشتر برای پوشاندن در و سقف استفاده می کردند. برای ستون ها، در برخی قسمت ها، تنه ضخیم درختان (احتمالا سدر و سرو) به کار گرفته می شد. برای پرکردن دیوارها و لایه گذاری سکوها، خشت خام به کار می رفت. آجرهای مورد استفاده در پاسارگاد قرمز رنگ بوده و ملات آنها یک نوع قیر طبیعی بود که از نفوذ آب جلوگیری می کرد.
سنگ های استفاده شده چند گونه بودند. یکی سنگ آهکی سپید رنگی که شبیه مرمر است، دیگری سنگی کبود، که در سختی مانند خاراست و در جاهایی هم سنگ سیاه مرمرین که بسیار شکننده است. سنگهای سپید مرمرین را از کوه سیوند و سنگهای سیاه را از کوه تنگ سیاه و کوه تنگ بلاغی میآوردند.
این بنا در گذشته به مشهد مادر سلیمان، معروف بوده و در سال ۱۸۲۰، پس از پژوهشهای باستانشناسی، هویت اصلی بنا، به عنوان آرامگاه کوروش بزرگ مشخص شدهاست. آرامگاه کوروش در همه دورهها مقدس و محترم بوده و پادشاهان هخامنشی مراسم تاجگذاری خود را در این مکان انجام میدادهاند. آرامگاه، در هفت طبقه اجرا شده که برگرفته از عدد مقدس هفت، در میان ایرانیان است.
این بنا از سنگ های بزرگ، که بلندای برخی از آنها به هفت متر می رسد ساخته شده که با بست های فلزی، معروف به بست های دم چلچله ای به هم متصل شده اند. آرامگاه دارای دو بخش است: بخش اول سکویی شش پله ای که قاعده آن مربع مستطیلی به وسعت ۱۶۵ متر مربع است و بخش دوم یک چهاردیواری کوچک به وسعت ۵/۷ متر مربع که سقف شیب داری دارد و ضخامت دیوارهایش به ۵/۱ متر میرسد.
بلندای کلی بنا در حدود ۱۱ متر است. در ورودی آرامگاه در سمت شمال غربی قرار داشته و ۷۵ سانتیمتر پهنای آن است. این درگاه کوتاه نیز دارای دو در سنگی بوده که از بین رفتهاند. در شیب سقف آرامگاه دو سوراخ بزرگ وجود دارد که برای سبک کردن سنگها و کم کردن از بار سقف ایجاد شدهاست.
بنا به گفته مورخانی که پس از سقوط امپراتوری هخامنشی به دست اسکندر مقدونی همراه وی به پاسارگاد آمدند، بر دیواره آرامگاه نوشتهای وجود داشته به این مضمون " ای انسان، هر که هستی و از هر کجا که بیایی، زیرا میدانم که خواهی آمد، منم کوروش، پادشاه هخامنشی که این امپراطوری گسترده را برای پارسیان به یادگار گذاشتهام، که اکنون به این مقدار اندک از سرزمین بزرگ کشورم بسنده کردهام بر گور من رشک مبر و بر ویران کردنش دل خوش مدار که تو نیز بر گور خود چنین نگاری، هرگاه فرمانبردار اهورامزدا باشی". این متن اکنون وجود ندارد و به احتمال زیاد روی یک پلاک سنگی نوشته شده و بر دیواره آرامگاه نصب گردیده که در گذشتههای بسیار دور از محل خود برداشته شدهاست.
اتابک سعدبن زنگی از حاکمان دادگستر فارس، در دورهٔ اتابکان در زمان آل بویه، با استفاده از ستونهای برجای مانده از کاخهای باستانی، مسجدی با نام مسجد اتابکی، در اطراف مزار کوروش ساخته و یک محراب کوچک، در خزانهٔ آرامگاه کندهکاری کرد که در آن دوران به مسجد یا مشهد مادر سلیمان نبی معروف بودهاست. در دههٔ ۱۹۷۰ بقایای مسجد پاکسازی شده و تکههای تاریخی به نزدیکی مکانهای اصلیشان بازگردانده شدند.
در طرحهایی که ارنست هرتسفلد از محوطه مقبره کوروش تهیه کرده حدود و ثغور مسجد، توسط ستونها پیداست. مسجد به شیوهای ساخته شده بود که مزار کوروش در میان آن قرار داشت. در داخل مزار کوروش، ضلع سمت راست ورودی (دیوار جنوب غربی) نیز محرابی ایجاد گردیده که آیاتی از سوره فتح و اسما جلاله در آن دیده میشود.
باقیمانده مسجد و ستونها پیش از برپایی جشن شاهنشاهی، در دهه پنجاه جمعآوری شد و به محل کاخ انتقال یافت. علی سامی که مسئولیت بازسازی و مرمت مزار کوروش را بر عهده داشت معتقد بود که مسجد از جهت معماری حائز اهمیت نبودهاست.
این کاوانسرا در نزدیکی آرامگاه کوروش بزرگ، بر حیاتی به وسعت ۲۰۸ مترمربع، قرار دارد و درب آن به سمت شرق است. کاروانسرای مظفری، در دوره آل مظفر، به دستور شاه شجاع مظفری، ملقب به ابوالفوارس، در ۱۰۰ متری شمال آرامگاه کوروش ساخته شدهاست.
این بنا، به صورت نامنظم، از سنگ های سفید ربوده شده از کاخ های پاسارگاد، ساخته شده و ایوانی به پهنای ۳۰٫۳ متر، با جرزهای سنگی نامنظم و چهار گوش، با اتاقهای کوچک و بزرگ در پشت آن دارد. سنگ های بنا با ملات گچ به هم وصل شده اند ولی بعضی نقاط ملات استفاده نشده است. در سه سمت این بنا، سکویی به ارتفاع ۸۰ سانتیمتر وجود دارد.
در مورد کاربرد این بنا، برخی محققان، این بنا را مدرسه و برخی آن را کاروانسرا میدانند. اما مستوفی یزدی که در قرن یازدهم کتاب مختصر مفید را تألیف کرده، صریحاً آن را کاروانسرا معرفی میکند.
کاخ اختصاصی، در ۱۳۰۰ متری شمال شرق آرامگاه کوروش واقع شده و ۳۱۹۲ متر مربع وسعت دارد و از آن به عنوان اقامتگاه و منزل مسکونی کوروش بزرگ استفاده می شده است. این کاخ، دارای یک تالار مرکزی و دو ایوان شرقی و غربی بوده و در گوشههای شمالی و جنوبی ایوان غربی کاخ، دو اتاق وجود داشته که آثار کمی از آنها باقیمانده است.
کاخ اختصاصی، دو درگاه اصلی دارد که به سمت ایوان های شرقی و غربی باز می شده و همچنین دو درگاه فرعی که در قسمت جنوب و شمال قرار داشته است. روی درگاه ها نقوش برجسته ای وجود دارد که تصویری از شاه را به همراه چتر دار یا مستخدم نشان میدهد که پیکر شاه بزرگتر نشان داده شدهاست. لباس شاه از نوع ردای بلند چیندار هخامنشی است که دارای دکمههای طلایی بودهاست. در گذشتههای دور این دکمهها از جای خود بیرون آورده شدهاند.
نزدیک درگاه شرقی و بر دیواره ایوان رو به پردیس سکویی سنگی وجود دارد که احتمالاً جایگاه شاه در هنگام تماشا و استفاده از باغ روبروی ایوان بودهاست. سنگهای به کار رفته در ساخت این کاخ از سه گونه سنگ سفید مرمرنما، سنگ آهکی سیاه و سنگ ماسهای کبود رنگ است. عناصر معماری و تزیینی بنا ساده ولی چشمگیر و آرام است. از ترکیب سنگهای سفید و سیاه در قسمت پایه ستونها و کف ایوانها یک نوآوری و سبک ویژه معماری به وجود آمدهاست. شالی ستونها دارای تزیینات قاشقی است که به صورت افقی روی آنها اجرا شدهاست. قسمتهایی از سنگفرش کف کاخ در همان دوره هخامنشی مرمت شده که به صورت وصلههایی در اندازههای گوناگون به چشم میخورد. گوشه جنوبی کاخ جرزی سنگی وجود دارد که دیوارهای آجری و خشتی بنا درون حفره آن چفت میشده و موجب استحکام بیشتر بنا میشدهاست. بر بلندای جرز و قسمت رو به شمال آن سنگ نبشتهای به خط میخی و با سه زبان فارسی باستان، ایلامی و بابلی وجود دارد که در اینجا شاه خود را معرفی میکند: من کوروش شاه هخامنشی ام
باغ شاهی پاسارگاد جلوه گاه یکی از قدیمیترین باغهای ایرانی است. این باغ که با نام پردیس کوروش معروف است به عنوان الگوی اولیه باغسازی ایرانی بهشمار میآید. باغ پر از درختان گوناگون، گلهای رنگارنگ و پرندگان بوده که کوروش آن را با سلیقه و نظر خود به صورت پردیسی بیهمتا درآورده بود. این باغ با سیستم گردش آب در جویهای سنگی که به آبنما معروف است آبیاری میشدهاست. آبنماها جدای از آبیاری پردیس، جنبه تزئینی و زیبایی بخشی باغ را نیز به خوبی انجام میدادهاست.
باغ شاهی آب مورد نیاز خود را از طریق انشعابهایی که از رودخانه پلوار جدا میشده تأمین میکردهاست. آبنماها از دو قسمت تشکیل شدهاست:
در هر ۵/۹ تا ۵/۱۳ متر جوی، یک حوضچه وجود دارد، که حوضچهها در ابتدا عمل تقسیم آب و آرام کردن سرعت آب در مسیر جویها را انجام میداده و دیگر اینکه موجب تهنشین شدن گل و لای موجود در آب میشدهاست. ابعاد دهانه داخلی این حوضچهها ۸۷ در ۸۷ سانتیمتر و عمق آنها حدود ۵۲ سانتیمتر است. عمق و دهانه جویهای سنگی حدود ۲۵ سانتیمتر و لبه حوضچهها و جویها حدود ۱۵ تا ۱۶ سانتیمتر است. نزدیک به ۱۱۰۰ متر از آبنماهای باغ کاوش شده و از زیر خاک بیرون آورده شدهاند.
دو سوی باغ، دو کوشک طراحی و اجرا شده که از آنها جهت استراحت و تماشای فضای دلانگیز باغ استفاده میشدهاست. کوشک الف، در گوشه شرقی و کوشک ب در گوشه ی جنوبی باغ شاهی قرار داشته اند. کوشک الف به شدت آسیب دیده و در نقطه ی ابتدای جوی های آبرسانی باغ قرار داشته و دارای یک تالار میانی و دوایوان ستون دار شمالی و جنوبی است.
کوشک ب نیز مانند کوشک الف است با این تفاوت که ایوان های آن در سمت شرق و غرب است و تالار میانی آن نیز، به جای دوستون، بر روی چهار ستون قرار داشته است. در کناره ی کوشک ب، در چند دهه ی پیش گنجینه ای از اشیای زینتی زرین به دست آمده است.
بررسی های سطحی، به همراه شواهد موجود از تصویرهای هوایی، به خوبی وجود یک بستر رودخانه، در محوطه پاسارگاد را تایید می کند. این پل، در فاصله ۱۵۰ متری غرب کاخ دروازه و در راستای شمال به جنوب، قرار داشته است. پل اصلی، یک پل ستوندار سنگی، با طرح مربع است که دو دیواره سنگی آن با بست ها یا گیره های آهنی تقویت شده و دارای سه ردیف پنج تایی ستون های ستبر سنگی است.
قدمت پل نا مشخص است ولی با بررسی شواهد، دوران اواخر هخامنشی را برای آن پیشنهاد می کنند. وجود خط های فرسایش، بر روی پایه های پل، نشاندهنده ی وجود یک جریان بلندمدت آب در مسیر رود است.
این کاخ، که در محور شمال غربی ـ جنوب شرقی، قرار دارد، کاخ پذیرایی کوروش بوده و ۲۴۷۲ متر مربع وسعت دارد. درواقع کوروش از این کاخ، به عنوان مکان پذیرایی از مهمانان و مقامات ملل مختلف، استفاده می کرده است. تالار بارعام نخستین مقر سازمان ملل است که در بیست و پنج قرن پیش، اندیشههای والای انسانی، حقوق بشر و آزادی و برابری انسانها در آن مطرح شد و به تمامی جهان آن روز، گسترش یافت.
این کاخ، تالاری با هشت ستون دارد و وسعت آن ۷۰۵ متر مربع است. تالار مرکزی، از چهار درگاه، به چهار ایوان کاخ ارتباط دارد.
درگاه شمال غربی، با نقش پای انسان و عقاب، به ایوان ۱۶ ستونی شمال غربی ارتباط دارد و درگاه شمال شرقی نیز به بزرگترین ایوان کاخ، که ۴۸ ستون داشته، ارتباط دارد. درگاه جنوب شرقی با نقش ترکیبی انسان، ماهی و گاو به یک ایوان ۱۶ ستونی راه دارد. درگاه جنوب غربی، با نقش پای انسان و حیوان، به ایوانی ۲۸ ستونی راه دارد. ظاهراً این نقوش درگاهها از سنن آشوری و دیگر ملل الهام گرفتهاست، اما ایرانیان به آنها معانی متناسب با روحیات و باورهای خود دادهاند. در دو سوی این ایوان، دو اتاق وسیع قرار داشتهاست.
کاخ دروازه در شرق مجموعه پاسارگاد، در زمینی به وسعت ۷۲۶ متر مربع، قرار دارد. این کاخ، ورودی مجموعه پاسارگاد بوده که شباهت زیادی با کاخ دروازه ملت ها، در تخت جمشید دارد. این بنا تالاری به وسعت ۶۸۶ متر مربع، داشته که سقف آن را هشت ستون سنگی، با ارتفاع تقریبی ۱۶ متر نگاه میداشتهاند. همچنین زیرستون هایی با ابعاد ۲*۲ متر و به شکل مکعب دو پلهای از سنگ سیاه، وجود داشته که نشان دهنده عظمت ستون های کاخ است و اکنون در پوششی از کاهگل نگداری می شود، ولی هیچ اثری از آنها باقی نمانده است.
تالار کاخ، دو درگاه اصلی در سمت شمال غربی و جنوب شرقی و دو درگاه فرعی در سمت شمال شرقی و جنوب غربی داشته است. اطراف کاخ، دیواری بلندی از کاهگل وجود داشته و دو اتاق نیز در نزدیکی درگاههای شمال شرقی و جنوب غربی برای نگهبانان پیشبینی شدهبود. ارتفاع درگاهها ۹ متر بودهاست و هم اکنون تنها یکی از جرزهای درگاه شمالی برجا ماندهاست. بر این جرز، نقش انسانی را با چهار بال در حال نیایش حجاری کردهاند. این نقش تنها سنگ نگاره تقریباً سالم موجود در بناهای پاسارگاد است.
سنگ نگاره انسان بالدار، سالم ترین و زیباترین نقش موجود در بناهای پاسارگاد است. این سنگ نگاره، از بالای سر، تا کف پا، ۲٫۳۵ متر و با تاج ویژهاش ۲٫۹۰ متر بلندی دارد. بالای این نقش، تا سال ۱۲۴۳ خورشیدی، سنگنبشته ای به سه زبان پارسی باستان و ایلامی و اکدی بوده که مسافران اروپایی آن را توصیف و نقاشی کرده بودند. این سنگنبشته دربردارندهٔ جملهٔ «من کورشم شاه هخامنشی» بود و همین موضوع باعث شد برخی این سنگنگاره را مجسمه کورش بپندارند، در حالیکه بر پایهٔ دیدگاه کارشناسان، جملهٔ یادشده در واقع معرف سازندهٔ تندیس است نه خود تندیس. پیش از سال ۱۲۵۶ خورشیدی این سنگ نبشته را از بالای نقش برداشتهاند.
این سنگ نگاره نشان دهنده مردی است با ریش انبوه کوتاه، ردای بلندو تاجی بر سر، که در حالیکه چهار بال دارد، رو به سوی مرکز کاخ است. در ایجاد این نقش از هنر و فرهنگهای ملل مختلف آن روز الهام گرفته شدهاست. از جمله تاج که پیشینهای مصری دارد، لباس بلند مرد که ایلامی است و بالها که ریشه در هنر آشور دارد. بهکارگیری هنر ملل مختلف در این سنگ نگاره بر گرفته از اندیشههای والای انسانی کوروش است. در واقع هر قسمت نقش بیانکننده حضور نمایندهای از ملتهای گوناگون است. کوروش با ایجاد این سنگ نگاره یک نوع اتحاد و همدلی را میان مردمان سرزمینهای مختلف با اندیشه برابری انسانها با هر رنگ، نژاد و زبانی را به وجود آورد.
ساخت این بنا، مربوط به آغاز دوره هخامنشیان است و یک بنای چهارگوش برج مانند بوده که اکنون یک دیواره از آن باقی مانده است. ارتفاع برج نزدیک به ۱۴ متر و قاعده آن ۲۳/۷ * ۲۷/۷ متر است که بر سکویی سه پلهای قرار گرفتهاست. ورودی بنا، به سوی شمال غربی بوده و نزدیک به ۵۰/۷ متر از سطح زمین ارتفاع دارد که با یک پلکان ۲۹ پلهای به اتاق بالای برج دسترسی داشته اند.
بلوکهای سنگی به گونهای روی هم قرار گرفته اند که در برخی از رجها به سختی میتوان دو بلوک را از هم تشخیص داد. سنگهای به کار رفته در ساخت بنا از گونه سنگهای سفید مرمر نما است که از معدن کوه سیوند آورده شده اند. مقداری هم سنگ سیاه آهکی در پنجرههای کور استفاده شدهاست. نمای دیواره دارای تعداد زیادی تو رفتگی مستطیل شکل است که احتمالاً جهت زیباسازی یا در ارتباط با کارکرد بنا بوده و ۱۰ عدد گودی پنجره مانند، که پنجره کور نامیده میشده در دیوارهای آن درآوردهاند و این پنجرهها را با سنگهای سیاه قاب گرفتهاند.
در مورد کاربری بنا نظرهای گوناگونی مطرح است. گروهی آن را مقبره کمبوجیه پسر و جانشین کوروش میدانند و بعضی هم آن را آتشکده یا نیایشگاه بهشمار میآورند و برخی نیز آن را گنج خانه کوروش خواندهاند که در آن اسناد و مدارک مهم دولت هخامنشی بایگانی میشدهاست. به احتمال زیاد این بنا با توجه نقشه و معماری آن کارکردی آیینی داشتهاست. نمونهای از این بنا در نقش رستم با نام کعبه زرتشت وجود دارد که از روی این بنا الگوبرداری شدهاست.
این بنا در دوره اسلامی به نام زندان سلیمان معروف بودهاست.
در زمان کوروش بزرگ، هدف از ساخت تل تخت یا دژ داریوش، که به تخت مادر سلیمان هم معروف است، ایجاد یک بنای تشریفاتی، همانند تخت جمشید بوده است که با مرگ کوروش، داریوش شاه، در حاشیه بنای پاسارگاد، در محدودهای به وسعت دو هکتار آن را ساخت. داریوش بزرگ، پساز به قدرت رسیدن، کاربری بنای باستانی تلتخت را، از یک بنای تشریفاتی، به دژی مستحکم تغییر می دهد.
در سمت شمالی تل تخت، دو پلکان برای رفتن بر فراز تخت گاه بودهاست که هر دوی این پلکانها ساده و یک طرفه و از مقابل تخت گاه تل تخت داخل میشدند که امروزه چیز زیادی از آن باقی نماندهاست. نابودی این محوطه در حدود سال ۲۸۰ پ. م به یک شورش محلی مربوط بود؛ که به تسلط سلوکیان در فارس به سر انجام رسید.
سازههای یادشده معماری چهار دوره را به خود اختصاص دادهاست:
اولین مرحله از ساخت بنا توسط کوروش بزرگ انجام گرفته و با مرگ وی در سال ۵۳۰ قبل از میلاد متوقف شد. مرحلهٔ دوم در دوران داریوش بزرگ با استفاده از آجرهای خشتی (گلی) ساخته شد (۴۸۶ تا ۵۲۲ قبل از میلاد).
حد فاصل دشت پاسارگاد و دشت سعادتشهر، درهای سرسبز و زیبا وجود دارد که به نام تنگه بلاغی معروف است، این دره زیبا دارای یک رودخانه دائمی است که از روستای قصر یعقوب در شهرستان خرمبید سرچشمه گرفته و پس از گذر از پاسارگاد، تنگه بلاغی، دشت سعادتشهر و جلگه مرودشت به رودخانه کر میپیوندد.
بر اساس اولین مطالعات باستانشناسی صورت گرفته در این تنگه آثار متعددی از دوره پارینه سنگی میانی تا دوره اسلامی شناسایی شد. علاوه بر این تنگه بلاغی همه ساله به عنوان یکی از مراتع سر سبز مورد توجه عشایر منطقه شامل ایل باصری (طوایف علی شاه قلی و لب موسی و تیره ننه عربی) و طایفه کردشولی بوده و فصل بهار را در آن میگذرانند.
در فاصله حدود ۱۲۰۰ متری شمال غرب مجموعه پاسارگاد و پشت تپه ماهوریهای سنگی مشرف به دشت، محوطهای باستانی وجود دارد که شامل دو سکوی سنگی سفید رنگ و یک تپه مستطیل شکل پلهای است که معروف به محوطه مقدس است. در این محوطه با استفاده از سنگهای سفید دو سکوی نزدیک به هم ایجاد شده که یکی دارای پله و دیگری بدون پلهاست.
مطالعه و بررسی سکوها نشان میدهد که آنها در دوره کوروش و به عنوان آتشدان جهت اجرای مراسم آیینی ساخته شدهاند.
مجموعه پاسارگاد، در شهرستان پاسارگاد، در فاصله حدود ۱۳۵ كیلومتری شیراز و ۳ كیلومتری جاده آسفالته شیراز به آباده، در قسمت شمالی استان فارس، میان رشته کوههای زاگرس قرار دارد.
0 نظرات
نظر خود را ثبت کنید